۱۳۹۶ فروردین ۲, چهارشنبه

برای اقتصادی که اولویت نخست باشد





در مواجهه با تاکید چندباره رهبری بر اولویت اقتصاد در کشور طی ماه‌های گذشته، تحلیل‌گران دو گونه رفتار می‌توانند داشته باشند؛ یا این تاکیدها را کنار رفتارهای مخرب سیاسی و اقتصادی دولت قبل قرار دهند که با رویکرد حمایت‌آمیز یا سکوت مراکز قدرت مواجه بود (نمونه: + ) یا این که اقتضائات گریزناپذیر تبدیل اقتصاد به اولویت نخست کشور را احصا کنند.

مواجهه نوع  اول هر چند لازم به نظر می‌رسد ولی بی‌تردید کافی نیست. اینکه مدام به یاد بیاوریم که دولت پیشین چه ویرانه‌ای را و چگونه به بارآورده، همه نقشه راه آینده را ترسیم نمی‌کند؛ نقشه‌ای که کشور را «نجات» دهد.

مواجهه اگر از نوع دوم باشد، احتمالا بسیاری به این نتیجه برسند که بی‌ثباتی در کشور، سم معیشت و اقتصاد قوی است (البته نه برای کسانی که از جنگ و نزاع، تنور معیشت‌شان گرم می‌شود)؛ از همین رو «عادی شدن» شرایط کشور از اوجب واجبات است و وقتی توجه کنیم که ایدئولوژی، عموما با شرایط عادی سازگاری ندارد، اهمیت تاکید بر اولویت اقتصاد توسط رهبری روشن‌تر می‌شود.

در این نوع مواجهه (احصای الزامات تبدیل اقتصاد به اولویت نخست)، اهمیت برجام برجسته‌تر می‌شود؛ از آن رو که برجام خدشه بر «ایران‌هراسی» (به عنوان عامل تبدیل ایران به موجودیتی غیرعادی) بود. مهار بر عطش مدیریت فرامرزی و سوگیری در نزاع‌ها بر اساس مذهب، مهم دیگری است که برای «عادی شدن» ضروری می‌نماید.

برای تبدیل اقتصاد به اولویت نخست باید راه ویژه‌خواری به اسم متدین و انقلابی بودن افراد بسته شود، باید دستگاه‌های نظارتی و قضایی طوری رفتار کنند که عامه مردم باور کنند آنچه با آن مبارزه می شود «فساد» است نه «رقیب سیاسی» به بهانه فساد.

آیت‌الله خامنه‌ای به درستی تاکید دارند که «آمارهای رسمی کشور، شرایط را به سمت حل مشکلات اقتصادی نشان نمی دهند.» این واقعیت تلخ و مهمی است؛ به همین دلیل مهم‌ترین تصمیم‌های کشور در سطوح عالی باید «اقتصادی» باشد، باید پرداخت یارانه از سوی اقتصاد به سیاست متوقف شود، باید جنگ‌سالاران از تریبون‌ها دور نگاه داشته شوند؛ آیا چنین است؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر